کتاب من پیش از تو
با خواندن کتاب، گاهی ممکن است از سر خنده، دیوانهوار شاد شوید و یا گاهی سیلآسا اشک ریزید. جادوی کلمات از سوی نویسنده نه تنهاقدرتمند، بلکه زیبا هستند و میتوانند خواننده را با عمیقترین احساسات درونیاش مواجه کند. به طور کلی، کتاب بسیار غیر منتظره و با حالتی بسیار دلهرهآور به پایانش نزدیک میشود.
کتاب با لوئیزا کلارک که دختری جوان و 26 ساله است شروع میشود. او که جاه طلب و موفق نیست، مدام در داشتن شغلی پایدار و همیشگی شکست میخورد. لوئیزا با سمت پیشخدمت در کافهای محلی مشغول به کار است و شغلش به عنوان کمک درآمدی برای خانواده فقیرش است. درادامه داستان، دیری نمیگذرد که کارش را از دست میدهد.
او که بسیار مأیوس شده، به سفارش دوست ورزشکارش «پاتریک» به مرکز کاریابی میرود. از آنجا او پیشنهاد مصاحبه برای سرپرستی فردی بالغ اما معلول را میپذیرد. او مرد جوانی به نام «ویل ترینر» میباشد که از طبقه بالای جامعه است. او روزگاری فردی بسیار پر جنب و جوش باآرزوهای بزرگ بود، ولی به علت تصادف با موتورسیکلت فلج شده و تمام وقت بر روی صندلی چرخدار (ویلچر) نشسته و تمایل خود را برای زندگی از دست داده است. مادر ویل، کاملا به خوبی میداند چگونه اوضاع را مدیریت کند تا روزی که او برای پایان دادن به نابسامانیهای فرزندش،دختری شاد، سرزنده و با احساس را که همان لوئیزا است را استخدام میکند…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.